ماجراي كيك شش ماهگي
از اونجايي كه ماماني اين كيك خوشمزه رو يك روز زودتر پخ ت. ( به دليل حواس پرتي و گم كردن تاريخ )آخه انگار من واسش حواسي نذاشتم . بابايي ام چون كيكاي مامانيرو خيلي دوست داره طاقت نياور و نصفشو البته به كمك ماماني كه اصراراش براي نخوردن كيك فايده اي نداشت نوش جان كردن اينم نتيجه كار: خوشحالم چون امروز شش ماهگيمه عجب كيكي ماماني دستت درد نكنه هرچند بيشترشو خوردين حالا ببينم چه مزه اي هست؟ اي واي ماماني مچم گرفت ا ي بابا مگه واسه من نبود ...
نویسنده :
مامان ماهور
22:53