ماهورماهور، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

ماهور هدیه خدا

شعر

عیدت مبارک کودک من، بهارمن  مایه ی افتخار من، عیدت مبارک کودک مهربان من، بلبل خوشزبان من، عیدت مبارک ای گل خوبروی من،  طوطی قصه گوی من، عیدت مبارک کودک من ، امید من ، بخت خوش سفید من، عیدت مبارک
3 فروردين 1393

تبریک سال نو

سلام کوچولوی قشنگم  آغاز سالی نو و تازه رو به تو و همه کوچولوها تبریک میگم  امیدوارم سالی پر از سلامتی ، ، شکوفایی و سر سبزی داشته باشین . و بهتون خوش بگذره . ...
1 فروردين 1393

شعر پاشو پاشو كوچولو

  پاشو پاشو کوچولو از پنجره نگاه کن                                    با چشماي قشنگت به منظره نگاه کن   اون بالا بالا خورشيد تابيده در آسمان   يک رشته کوه پايين تر پايينترش درختان   نگاه کن اون دوردورا کبوتري مي پرد   انگار براي بلبل از گل خبر مي برد  (منبع : بيتوته ) ...
1 آبان 1392

ماهور مامان دو سال و نيمه شد

سلام عزيزم  بازم هم با تاخير پست ميذارم ببخشيد گلم عزيز دل مامان الان  2 سال و نيمه شده . كلي تو اين مدت بزرگ شده و پيشرفتهاي زيادي داشته . از جمله : ديگه هر چي مامان و بابا بگن سعي ميكني تكرار كني  و دايره كلماتت كلي وسيع شده  ديگه كمي كمتر بي بي ميبيني و بيشتر وقتتو نقاشي ميكني  مداد رنگيهات به زندگيت معناي خاصي بخشيدند . شايد 4 تا 5 ساعت وقتت صرف كشيدن و رنگ كردن ميشه هنرمند كوچولوي مامان . توپ بازيو هم خيلي دوست داري شوتهايي ميزني در حد المپيك  ورزشو دوست داري .... هر كار ما انجام ميديم سريع تكرار ميكني . گفتنيها زياده عزيزم كه اگه تنبلي نكنم ميام و مينويسم . ...
30 مهر 1392

مادرانه 2

گاهي فكر ميكنم مادري سخت ترين كار جهان است . سختر از خدايي كردن ! وقتي اسير مدام دستان كوچك توام ! وقتي طلبكارانه مرا از همه دنيا ميخواهي !  و از من همه يِ مرا ! همه يِ مرا ! حتي وقتي در خوابي . حتي وقتي اينجا نشسته ام  در انديشه هايم مدام پرسه ميزني . گاهي فكر ميكنم مادري شيرينترين و لذت بخش ترين سختي يِ جهان است . شيرينتر از خدايي كردن.
15 شهريور 1392

مادرانه :

چه زيباست جهان كوچك تو  ماهورم روشن و دوست داشتني .  چقدر شعف انگيز است و گاهي خنده آور : وقتي بزرگترين شاديه آغاز روزت ديدن كارتونهاي مورد علاقه ات است قبل از اينكه چشمانت كاملا باز شده باشد.  بزرگترين شاديت گفتن : ماهور بيا حاضر شيم بريم پايين بازي . و تو در اوج شادي سراسيمه دنبال توپي ميگردي كه تورا همراهي كند . ماهور مرا به اوج ميبري وقتي تمام شادي تو ميشود داشتن يك توپ پلاستيكي راه راه يا دخترانه تر ، لاك زدن ناخنهاي كوچكت . نگاه كردن در آينه و شكلك درآوردن براي خودت . يا كشيدن يواشكي رنگين كماني بزرگ با ما‍‍ژيكهايت روي فرش و ... ... ... ... ديروز جهانت بزرگتر شد و شاديهاي عميقتر : يادگرفت...
7 شهريور 1392

تا دو سالگی

سلام عزیزم حالا که دو سال از زندگی قشنگتو گذروندی میخوام واست بگم چه کارایی بلدی : جدا از حرف زدن که کم کم داری پیشرفت میکنی اما نه اونجوری که باید (((((  البته اصلا مهم نیست و جای نگرانی نداره ))))) کارهای زیادی بلدی. مثلا.راحت و سریع میدوی ، بدون کمک پلهارو تند پایین و بالا میری ( مخصوصا اگه پله های سرسره باشه چون عاشقشی ) همه اشکال هندسیو میشناسی( مربع ، مثلث ، پنج ضلعی ...) مخصوصا به دایره خیلی علاقه داری وهمش با انگشتت تو هوا دایره میکشی اندازهارو میشناسی (کوچیک ، بزرگ ، متوسط ) همه رنگارو میشناسی کتاب خوندن ( دیدن) دوست داری .......... نقاشی کشیدن و تازگیا رنگ کردن کتابای...
3 ارديبهشت 1392